تاملی در راهبرد هدایتی امامان شیعه
تاملی در راهبرد هدایتی امامان شیعه
از باورهای اساسی مسلمانان بحث خاتمیت پیامبر اکرم (ص) است . یعنی آن بزرگوار آخرین رسول آسمانی و آورنده آخرین دین و شریعت الهی است . دینی که برنامه زندگی تمام نسلهای پس از ایشان تا قیامت است و پیرو آن ,حجت خداوند است بر بندگان . دینی که می خواهد سده های طولانی برای بندگان راهنما و برنامه زندگی باشد باید ساختاری محکم , برنامه ای جامع و ...داشته باشد تا بتواند همپای تحولات فکری بشر و دگرگونی ها در سبک زندگی , او را راهنمایی کند و از ورطه های هلاکت نجات دهد . حال باید دید آیا این آخرین پیامبر میراثی بر جا گذاشته است که بتواند جوابگوی نسل های بعد باشد . گویا با توجه به همین حقیقت پیامبر اکرم (ص) در آخر عمر خود فرمودند:
إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی و لن یفترقا حتى یردا علی الحوض ؛ من دو میراث گرانبها از خود بجا گذاشتم کتاب خدا و اهل بیتم و این دو از هم جدا نمی شوند تا قیامت . (کتاب عیونأخبارالرضا(ع) ج 2 ص 63) .
این تعبیر بدان معناست که این دو به همراه هم جانشین پیامبر در هدایتند و با ضمیمه شدن به همدیگر قادرند نیازهای معنوی نسلهای بعدی بشر را تا روز قیامت برطرف سازند و همانند پیامبر ، از عهده این امر مهم بر آیند .
کتاب خدا اکنون پیش روی ماست و بیش از یک هزاره است که این معجزه جاری رسول اکرم ، راهنمای معنوی جوامع اسلامی است . اما باید دید با توجه به این که ایشان ، قرآن و عترت را دوشادوش هم و توامان ، جانشین جان هدایتگر خویش خواندند , جامعه اسلامی ، با این دو بال هدایت ،چه تعاملی داشته و در مسیر هدایت و رستگاری از این دو میراث گرانبها , آیا توامان ، بهره برده یا نه ؟ با نگاهی به تاریخ اسلام در می یابیم که با رحلت پیامبر (ص) گروهی با شعار کتاب خدا ما را بس است از اهل بیت رو گردانیدند و آنان را از قرار گرفتن در جایگاه جانشینی پیامبر در اداره اجتماع و حکومت ، باز داشتند امری که باعث مهجوریت آنان و محرومیت اکثریت جامعه از راهبری الهی آنان شد . بدین ترتیب با قدرت گرفتن جناحی که فقط به قرآن اهتمام می ورزید اهل بیت و امامان معصوم از صحنه سیاسی و مدیریت اجتماع کنار زده شدند . اکنون باید دید این پیشوایان الهی هدایت ، در چنین شرایطی ، که خارج از جریان حاکمیت و نهادهای رسمی جامعه قرار داشتند ، چگونه به امر مهم هدایت پرداختند و مهمتر اینکه آنان برای نسلهای بعد که حتی از حضور امام معصوم محروم بودند چه کردند و از چه راهکارها و راهبردی استفاده کردند که راهبری آنان برای نسلهای بعد نیز ادامه یابد و بتواند در کنار قرآن ، هدایت دهها نسل پس از دوره معصومان را بر عهده گیرد . در خصوص نحوه هدایت مردم معاصر ائمه و راهبرد معصومان در این دوران ، بحث های زیادی مطرح شده است و پاسخ گویی آنان به پرسش ها و مشکلات علمی دورانشان کم و بیش گزارش شده و مورد دقت قرار گرفته است . اما لازم است تا راهبرد ائمه برای هدایت نسلهای بعد را نیز مورد مطالعه قرار دهیم و ببینیم آنان چه تدابیری برای تبیین آموزه های اساسی و مورد نیاز نسل های پس از خود داشته اند و در تدوین اصول و ساختار سازمان مستحکم هدایت چه کردند . سازمانی که بدون حضور امام حاضر نیز می تواند با همراهی قرآن ، پیامبر گونه هدایت جامعه را بر عهده گیرد . به عبارت دیگر در سیره و گفتار آنان چه شواهدی برای طراحی این سازمان هدایت دیده می شود و اصولا چه سخنان و چه رفتارهای می توانند به معنای اصول این سازمان تلقی شوند . البته نباید از نظر دور داشت که بسیاری از برخوردهای ائمه برای پاسخ گویی به نیازهای زمانه خویش ، در تدوین ساختار یاد شده برای نسلهای بعد نیز کاربرد داشته است و موارد جدایی محض نوع نیازهای آن دوران با نسلهای بعد شاید چندان گسترده و فراوان نباشند . از این رو بسیاری از سخنان و سیره های گزارش شده در پاسخ گویی ائمه به نسلهای دوران خودشان برای نسلهای بعد نیز کارایی داشته است چرا که نیازهای مشترک نسلهای مختلف کم نیستند .
بنابر این لازم است با تامل در سیره و سخنان معصومان علیهم السلام , تدابیر ائمه برای هدایت نسلهای بعد را بیابیم و تبیین نماییم تدابیری که با همراهی قرآن ، هویت هدایت گری و راهبری می یابند . ضرورت این تامل و تحقیق وقتی روشن می شود که بدانیم در زیارت جامعه از آنان با تعبیر «ساسة العباد » نیز یاد شده است در کنار تعابیر فراوان دیگری که بر هدایتگری و حجت بودن آنان تاکید دارند .
از باورهای اساسی مسلمانان بحث خاتمیت پیامبر اکرم (ص) است . یعنی آن بزرگوار آخرین رسول آسمانی و آورنده آخرین دین و شریعت الهی است . دینی که برنامه زندگی تمام نسلهای پس از ایشان تا قیامت است و پیرو آن ,حجت خداوند است بر بندگان . دینی که می خواهد سده های طولانی برای بندگان راهنما و برنامه زندگی باشد باید ساختاری محکم , برنامه ای جامع و ...داشته باشد تا بتواند همپای تحولات فکری بشر و دگرگونی ها در سبک زندگی , او را راهنمایی کند و از ورطه های هلاکت نجات دهد . حال باید دید آیا این آخرین پیامبر میراثی بر جا گذاشته است که بتواند جوابگوی نسل های بعد باشد . گویا با توجه به همین حقیقت پیامبر اکرم (ص) در آخر عمر خود فرمودند:
إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی و لن یفترقا حتى یردا علی الحوض ؛ من دو میراث گرانبها از خود بجا گذاشتم کتاب خدا و اهل بیتم و این دو از هم جدا نمی شوند تا قیامت . (کتاب عیونأخبارالرضا(ع) ج 2 ص 63) .
این تعبیر بدان معناست که این دو به همراه هم جانشین پیامبر در هدایتند و با ضمیمه شدن به همدیگر قادرند نیازهای معنوی نسلهای بعدی بشر را تا روز قیامت برطرف سازند و همانند پیامبر ، از عهده این امر مهم بر آیند .
کتاب خدا اکنون پیش روی ماست و بیش از یک هزاره است که این معجزه جاری رسول اکرم ، راهنمای معنوی جوامع اسلامی است . اما باید دید با توجه به این که ایشان ، قرآن و عترت را دوشادوش هم و توامان ، جانشین جان هدایتگر خویش خواندند , جامعه اسلامی ، با این دو بال هدایت ،چه تعاملی داشته و در مسیر هدایت و رستگاری از این دو میراث گرانبها , آیا توامان ، بهره برده یا نه ؟ با نگاهی به تاریخ اسلام در می یابیم که با رحلت پیامبر (ص) گروهی با شعار کتاب خدا ما را بس است از اهل بیت رو گردانیدند و آنان را از قرار گرفتن در جایگاه جانشینی پیامبر در اداره اجتماع و حکومت ، باز داشتند امری که باعث مهجوریت آنان و محرومیت اکثریت جامعه از راهبری الهی آنان شد . بدین ترتیب با قدرت گرفتن جناحی که فقط به قرآن اهتمام می ورزید اهل بیت و امامان معصوم از صحنه سیاسی و مدیریت اجتماع کنار زده شدند . اکنون باید دید این پیشوایان الهی هدایت ، در چنین شرایطی ، که خارج از جریان حاکمیت و نهادهای رسمی جامعه قرار داشتند ، چگونه به امر مهم هدایت پرداختند و مهمتر اینکه آنان برای نسلهای بعد که حتی از حضور امام معصوم محروم بودند چه کردند و از چه راهکارها و راهبردی استفاده کردند که راهبری آنان برای نسلهای بعد نیز ادامه یابد و بتواند در کنار قرآن ، هدایت دهها نسل پس از دوره معصومان را بر عهده گیرد . در خصوص نحوه هدایت مردم معاصر ائمه و راهبرد معصومان در این دوران ، بحث های زیادی مطرح شده است و پاسخ گویی آنان به پرسش ها و مشکلات علمی دورانشان کم و بیش گزارش شده و مورد دقت قرار گرفته است . اما لازم است تا راهبرد ائمه برای هدایت نسلهای بعد را نیز مورد مطالعه قرار دهیم و ببینیم آنان چه تدابیری برای تبیین آموزه های اساسی و مورد نیاز نسل های پس از خود داشته اند و در تدوین اصول و ساختار سازمان مستحکم هدایت چه کردند . سازمانی که بدون حضور امام حاضر نیز می تواند با همراهی قرآن ، پیامبر گونه هدایت جامعه را بر عهده گیرد . به عبارت دیگر در سیره و گفتار آنان چه شواهدی برای طراحی این سازمان هدایت دیده می شود و اصولا چه سخنان و چه رفتارهای می توانند به معنای اصول این سازمان تلقی شوند . البته نباید از نظر دور داشت که بسیاری از برخوردهای ائمه برای پاسخ گویی به نیازهای زمانه خویش ، در تدوین ساختار یاد شده برای نسلهای بعد نیز کاربرد داشته است و موارد جدایی محض نوع نیازهای آن دوران با نسلهای بعد شاید چندان گسترده و فراوان نباشند . از این رو بسیاری از سخنان و سیره های گزارش شده در پاسخ گویی ائمه به نسلهای دوران خودشان برای نسلهای بعد نیز کارایی داشته است چرا که نیازهای مشترک نسلهای مختلف کم نیستند .
بنابر این لازم است با تامل در سیره و سخنان معصومان علیهم السلام , تدابیر ائمه برای هدایت نسلهای بعد را بیابیم و تبیین نماییم تدابیری که با همراهی قرآن ، هویت هدایت گری و راهبری می یابند . ضرورت این تامل و تحقیق وقتی روشن می شود که بدانیم در زیارت جامعه از آنان با تعبیر «ساسة العباد » نیز یاد شده است در کنار تعابیر فراوان دیگری که بر هدایتگری و حجت بودن آنان تاکید دارند .